سبک معماری ایران در منطقه وسیعی از ترکیه و عراق تا ازبکستان و تاجیکستان دیده میشود. تاریخچه آن به ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد برمیگردد. معمارهای زیادی در جهان از این سبک برای ساختمانهای خود الگو گرفتند. سبکهای معماری ایرانی بسیار گسترده و صاحب سبک جهان هستند. سایر ویژگیهای سبکهای معماری ایرانی در مقایسه با سایر نقاط جهان از جایگاه ویژهای برخوردار است.
نکات برجسته سبک های معماری ایرانی مانند ایوانهای بلند، طراحی زیبا، ستونهای بلند، محاسبات صحیح و … باعث شکوه معماری ایرانی در جهان شده و همه را به دیدن تورهای ایران برای بازدید از این جاذبهها سوق داده است.
۶ سبک مختلف معماری ایران
- سبک پارتی
- سبک پارسی
- سبک خراسانی
- سبک رازی
- سبک آذری
- سبک اصفهانی
آشنایی با شیوه پارسی در معماری ایرانی
این شیوه نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران، یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده چهارم را در برمیگیرد. نام این شیوه از قوم پارس گرفتهشده است که در این روزگاران در کشور پهناور ایران فرمانروایی میکردند.
هزاران سال پیش دستهای از نژاد هندواروپایی در تاریخ ناپیدایی از قوم اصلی خود جدا شد و در سرزمینی از آسیای مرکزی سکونت کرد. چون دو ملت هندی و ایرانی از آن پدید آمد، مردم شناسان آنها را نژاد هند و ایرانی خواندهاند. سپس یک دسته بزرگ از آنها بنام “سکا” جدا شد که خود به دو دسته دیگر تقسیم شد و یکی از آنها قوم آری” یا “آریا” بود.
این قوم پس از چندی به انگیزههای ناپیدایی، شاید به علت افزایش جمعیت و ناسازگاری با محیط بومی، به چند دسته بزرگ تقسیم شد. دستهای از کوههای هندوکش گذشت و به دره رود سند روی آورد و دسته دیگر در بسیاری از سرزمینهای سرسبز میانرودهای سیحون و جیحون برجاماند. تا اینکه نزدیک به ۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد به ایران کنونی روی آورد.
نخستین جایی که بر پایه نوشته اوستا زادبوم این قوم بود سرزمین آییرن *ویچه* یا ایران ویج بود. به گمان بیشتر پژوهندگان همان سرزمین خوارزم است. دستههای گوناگون این قوم پس از کوچ بزرگ از ایران ویچ، کمکم در سرزمینهای سعد، مرو و هرات، کابل، هیرمند و سپس در تمام مشرق ایران یعنی خراسان و رود جیحون و ریگزار خوارزم سکونت کردند. این سرزمینها کهنترین جایگاه کوچندگان آریایی بود.
در مرحله دوم کوچ، آریاییان به دامنههای جنوبی البرز و سرزمینهای خرم آذربایجان روی آوردند و تا کوههای قفقاز هم رفتند. قوم دیگری از آنان به سرزمینهای جنوبی ایران رو کردند.
آریاییها در کوچ بزرگ خود در برخورد با دیگر قومها، همچون ملتهای آن زمان به جنگ و خونریزی نمیپرداختند. برای نمونه آشوریها در میانرودان در حملههای خود همهچیز را نیست و نابود میکردند. ولی آریاییها به هر جا که میرسیدند پس از چیرگی بر مردم از در آشتی درآمده و از تجربههای آنان بهره میبردند.
معماری خاص شیوهی پارسی
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریاییها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زندگی کرده بودند، خویی آشتیجو و سازگار داشتند.
به گمان فراوان آریاییها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه، در برخورد با معماری ارارتویی، از آن الگو گرفته و آن را برساو (الگو گرفتن از نگارههای طبیعت و دگرگون کردن آنها) کردهاند. مردم ایران از هزاران سال پیش، از چنین شیوه معماری پیروی میکردهاند. چنانکه مردم ابیانه و افوشته در نطنز هم که نامی از ارارتو نشنیدهاند استفاده کردهاند.
نمونههای این الگوبرداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت میشود. دو نمونه از آنها *تالار ستوندار* و *کلاوه ها* بوده است. نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود، ستونهایی چوبی در میان تالار هم زده میشد.
همین روش را آریاییها درشوش پی گرفتند. البته آنها ستونها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت میساختند که قطر برخی دیوارها تا پنج گز میرسید. با بکار بردن خشت و پوشش دوپوسته تلاش میکردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه از معماری ارارتویی الگوبرداری میشد. درحالیکه ساخت مایهای (مصالح ساختمانی) که سازگار با آبوهوای سرد قفقاز بود، درشوش دگرگونشده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دوپوسته تیرپوش، پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونههایی از آن در مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت و مسجد میدان درناب یافت میشود. کلاوه های ارارتویی بهگونهای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگوبرداری، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی است چهارگوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
نیارش (مصالح) در شیوهی پارسی چگونه است؟
در معماری پارسی، سقف تخت با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمانی بوده است. از چوب بهسادگی میشد برای پوشش دهانههایی از ۲۵ تا ۳۵ گز بهرهگیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید، دهانه میان دو ستون را تا حدود ۶ گز (۶۴۰ متر) رساندهاند. این بزرگترین دهانه چوبپوش در جهان آن روز بود.
چنین چوبی درخور این دهانه در ایران یافت نمیشد. ازاینرو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رساندهاند و آن را به کار برده اند. پارسیان نیز اتاقهایی میساختند که دو ستون در میان آن بود و دو تیر چوبی را بر رویهم با کنف میبستند و روی ستونها میگذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر میافزودند.
در تخت جمشید، تالار هدیش خشایارشا را با بیست ستون ساختهاند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز است. در معماری پارسی نوآوریهای شگفتی در ساخت سقف تخت بکار برده میشود. برای نمونه در تیر ریزی سقف برای اینکه تیرچهها در دو دهانه کنار هم سنگینی بار را بر روی یک تیر باربر نگذارند، راستای چیدن آنها را تغییر میدادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا میکرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پارسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفتهشده است. اما پدیده تازهای که با گسترش فرمانروایی پارسها روی میدهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمانسازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملتهای گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته، این کار را میبایست انجام دهد. داریوش اول، یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبهای بازمانده درشوش این نکته را چنین میآورد:
این کاخ را من درشوش ساختهام، آرایههای آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل آرش و درجاهای دیگر بیست اَرش بود به پایان رسید، پیریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلیها قالبگیری و در آفتاب خشک شد. تیرهای چوب درخت سدر از کوهی بنام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند. از بابل، یونانیها و کاریه (کرخه) آنها را به شوش آوردند.
چوبهای در و پنچرها از قندهار یا کرمان آورده شدهاند. زر از سارد و باکتریا (بلخ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان، عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای سنگی از دهکدهای بنام آبی رادو در ایلام وارد و اینجا ساخته شدند. سنگ تراشان، یونانیها وساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساختهاند مادیها و مصریها بودند. مردانی که آجرها را ساختند بابلیها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادیها و مصریان بودند.
آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف و پدید آوردن شیوهای مناسب و ایرانی است که در آن عناصر گوناگون بهصورت منطقی در کنار هم قرارمی گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در تخت جمشید انجامنشده است، درشوش نیز به همینگونه، همچون ساختمانهای تپه نوشیجان ساختمانی را ساختهاند. گرچه به دلیل گرمای زیاد محل، آن را با طبیعت اطراف وفق دادهاند. باوجودی که ساختار ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای عایق بهرهگیری شده تا جایی که درشوش، دیوار خشتی به ستبرای ۵ گز (۵.۳۳ متر) و تنها بهصورت اسپر (دیوار جداکننده-بخشی از نمای ساختمان که در و پنجره نداشته باشد) ساختهشده است.
آرایه (تزئینات) در ساختمانهای شیوه پارسی به چه صورت است؟
در شیوه پارسی تزئیناتی بکار رفته که هرکدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمههای مادی، سرستونهایی بر دیواره کندهشده که همانند سرستونهای ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون، آنها را با ریسمانی بنام کبال به هم میبستهاند و سپس تختهای روی آنها برای بالشتک میگذاشتند.
این چفتوبست و پیچش ریسمان سر تیرها کمکم دگرگونشده و همانندی چون سرستون ایونی پیداکرده است. در تخت جمشید این آرایه در چند جا یافت میشود. همچنین سرستونهای کلهگاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای میگرفتهاند و از رانش آنها نیز جلوگیری میشده است. پس هرکدام از این آرایهها در عین اینکه یک آذین بشمار میرفتند، دارای منطق نیارشی هم بودهاند. پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس میداشتند که ” آزموده را نباید دوباره آزمود”.
هنر مجسمهسازی در ایران، چون دی اسلام بتپرستی را نمیپذیرفت چندان رواج نداشته است. در ایران کهن جایگاهی بوده بنام ” از دیس تچار” که چون در آن بت میپرستیدند، جایگاهی بیارج و ناشایست شمرده میشده است. گفتهشده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ، ویران ساختن بتکدهها بوده است. ازدیس تچار واژه ایست دربرگیرنده *از+دیس+تچار, برابر بیرون کشیدن +ریخت و شکل +جایگاه و رویهم برابر بتکده است.
ویژگیهای بینظیر شیوه پارسی
- بهرهگیری از شیوه ارارتو در طرح فضاهای راستگوشه، تالارهای ستوندار و کلاوهها
- ساخت ساختمان روی سکو و تختگاه
- درونگرایی (بهویژه در تخت جمشید و شوش)
- ارتباط دادن بخشهای فرعی همچون آشپزخانه با راههای پنهانی به ساختمان اصلی
- ساخت سایبان و آفتابگیر درجاهای ضروری
- زیباسازی پیرامون ساختمانها، تچرا، هدش، آپادانا با استخر، آبنما و پردیس
نیارش:
- روش آسمانه (سقف) تخت چوبی و شیبدار با تیر ریزی عمود برهم و دهانههای بزرگ با تیرچه چوبی سخت بریده و درودگری شده
- دیوارهای جداکننده با خشت
- بهرهگیری از آسمانه خمیده و تاق در زیرزمینها
- سنگ بریده و منظم و پاکتراش و گاه صیقلی از بهترین و مرغوبترین ساخت مایهها استفاده میشد. کافی است که در مورد دقت سازندگان بگوییم. در ترکشی (ریسمان کشی) ستونهای تخت جمشید، آنقدر این نشانهها دقیق هستند که میلیمتری باهم اختلاف ندارند!
- پیسازی با سنگ لاشه و گاورس
- نماسازی بیرونی با سنگتراش و نماسازی درونی با کاشی لعابدار
- پرداخت کف با بهترین ساخت مایهها
آرایه:
- بهرهگیری از پایه ستون و سرستون. آرایش سرستونها با جزییاتی که برای بارگذاری فرسب (تیرچه) های چوبی کاملاً متناسب و منطقی باشد.
- آرایش درگاهها و سردرها با بهرهگیری از زغره ها و پتکانه ها
- آرایش فضاهای درونی با کاشی لعابدار
- آرایش طارمی پلکانهای کوتاه و مالرو با نقشهای برجسته و کنگرههای زیبا
برای طراحی داخلی، طراحی نقشه و طراحی نما ساختمان می توانید سفارش خود را به صورت آنلاین در سایت ما ثبت کنید!!