سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

تلفن گویا: 034-34370360

مفهوم اصلی فضا در معماری

یکی از مهم‌ترین موضوعات معماری در چند دهه گذشته مقوله «فضا» می‌باشد. واژه فضا در میان معماران و دانشجویان معماری کاربردی روزمره دارد و به نظر می‌رسد بیش از واژه‌های چون گونه و فرم (شکل) متداول باشد. فضا و معانی مختلف آن افزون بر معماری در رشته‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، جغرافیا، فرهنگ‌شناسی، ریاضی و فیزیک از جهات گوناگون موردبحث و تحقیق قرار گرفته‌است.

واژه فضا و ترکیب آن با دیگر واژه‌ها نوعی فرهنگ “فضای معماری” را به دست می‌دهد که حاصل تفکر محققین مختلف است. فرهنگِ واژه‌های فضای معماری در ساختار کتاب‌های نگاشته‌شده درباره موضوع نقش ویژه‌ای داشته و نگارندگان آن‌ها برای ارائه چارچوب نظری خود و ساختار درونی نوشته‌های خود از آن‌ها بهره بسیار گرفته‌اند.

منظور از فضای معماری چیست؟

برای فضای معماری تعاریف گوناگونی ارائه شده‌است. آن‌ها بیش از هر چیزی تحت‌تأثیر نگاه معرف آن قرار گرفته‌اند. سابقه حضور واژه فضای معماری در حالت کلی به زمان جنگ جهانی اول در اروپا می‌رسد که از آن معمولاً برای توصیف کَمی یک مکان بهره می‌گرفتند، مانند فضای بزرگ، فضای کوچک، فضای حجیم و غیره.

در آن زمان واژه حجم و توده کاربردی رایج‌تر داشته است. حجم تعریفی هندسی دارد و از حرکت سطح در طول یک محور به دست می‌آید. شکل بنا از بیرون در حالت سه‌بعدی نیز در مواردی حجم نامیده‌می‌شود. مجموعه‌ای از احجام نیز می‌توانستند معرف شکلی بنا از بیرون باشند. واژه توده کاربردهای گوناگونی داشته است. در این جا بنا به‌مانند یک جسم دیده‌می‌شد که دارای کیفیت‌های مختلف بوده‌است.

واژه‌های توده کوچک، بزرگ، جسیم و یا توده سبک، شفاف، سخت و صاف برخی از کاربردهای این واژه را نشان می‌دهند. اگر حجم تنها کیفیت هندسی بنا را از بیرون نشان می‌دهد؛ توده جنس این حجم و تأثیرات بصری آن را مشخص می‌نماید.

۱. تعریف بنا از نظر معماران

چنانچه دیده‌می‌شود معماران برای تعریف جسم موردنظر خود یعنی بنا از عناصر بصری بهره می‌گیرند. خط، سطح، بافت، حجم و رنگ در تعریف این جسم کمک نموده و در اینجا رابطه‌ای تنگاتنگ بین دنیای بصری و دنیای معماری به وجود می‌آید. واژه حجم پیش از اینکه مخاطب خود را به دنیای معماری نزدیک کند او را به دنیای هندسه و شکل‌ها پیوند می‌دهد. تنها هنگامی که باشنده یا مخاطب به‌عنوان انسان وارد آن می‌شده حجم به فضای درونی تبدیل می‌گشت.

به سخنی دیگر برای بنا دو وجه را قائل می‌شدند: وجه درونی و وجه بیرونی. وجه درونی همان فضای داخلی است و آنچه که از بیرون دیده‌می‌شود؛ فضای بیرونی نام دارد. کوارونی فضای بیرونی را معادل حجم می‌داند. حجم با سطوح، لبه‌ها و ترکیب دیگر احجام تعریف می‌شود و این عناصر هستند که آن را یک شیء معماری مبدل می‌سازند.

بنا بر تعریف کوارونی برای فهم فضا می‌توان مثلثی را ترسیم نمود که هرکدام از رئوس آن انسان، فضا و مقیاس قرار می‌گیرند. از نظر او، انسان اگر در داخل یک فضا به مقیاس اتاق قرار گیرد به آن فضای معماری می‌توان گفت و اگر در یک میدان شهری قرار گیرد به آن فضای شهری گفته‌می‌شود؛ بنابراین رابطه سه‌تایی بالا در تعریف فضا و مقیاس آن نقش اساسی دارد.

عامل دیگری که نقش اساسی در درک فضا و تغییرات درونی آن دارد زمان می‌باشد. در این حالت می‌توان نموداری چهارتایی داشت که در هرکدام از رئوس آن افزون بر سه عنصر یادشده “زمان” نیز جای می‌گیرد.

1. تعریف بنا از نظر معماران

۲. مثال کوارونی از نمودار چهارتایی

انسان و عامل زمان باعث پدیدآوردن تجربیات گوناگون و حس‌های متفاوت در یک فضا می‌شوند. کوارونی مثال جالبی از یک اتاق ساده برای این موضوع می‌آورد: اتاقی با میز و صندلی و یک فرد در نظر می‌گیریم. با تغییر جای هرکدام از این اشیا حس فضایی مختلف به وجود می‌آید.

هر تغییر نسبت به‌جای انسان درون فضا حس فضای خاص خود را در مخاطب ایجاد می‌کند؛ بنابراین فضا و تعریف آن به مجموعه روابطی که بین باشنده آن و اجزای تشکیل‌دهنده فضا و تغییرات به‌وجودآمده در آن بستگی میابد. نمودار چهارتایی یادشده ابزاری برای نگاه به معماری از دیدگاه فضایی بوده و محققینی چون زوی و گیدئین از آن بهره گرفته‌اند. شولتز به یکی از اجزای این نمودار چهارتایی یعنی انسان توجه بیشتری داشته و درباره منابع درک او به‌تفصیل سخن می‌گوید.

2. مثال کوارونی از نمودار چهارتایی

۳. مفهوم کلی فضای معماری

از تعاریف این معماران می‌توان چنین نتیجه‌گیری نمود که:

الف) فضای معماری مشخصه‌های بصری خاص خود را دارد.

ب) فضای معماری با باشنده آن تعریف می‌شود.

ج) فضای معماری حس‌های گوناگونی را در زمان‌های مختلف به مخاطب انتقال می‌دهد.

د) فضای معماری به دو فضای درونی و بیرونی قابل تقسیم است.

فضا به‌عنوان کلید فهم معماری

برنو زوی محقق و منتقد سرشناس ایتالیایی می‌گوید:

«اکنون باید دید ضعف مشخص تاریخ معماری که در جریان بحث‌های تاریخ هنر فراوان مطرح شده‌است، چیست؟ بنا مانند مجسمه یا نقاشی داوری می‌شود. یعنی به‌صورت خارجی و سطحی، مانند پدیده‌های صرفاً شکل‌پذیر (پلاستیک) مورد قضاوت قرار می‌گیرد. نارضایتی از تاریخ ناشی از عدم شناخت بیشتر مردم از فضا و همچنین نتیجه ناموفق بودن تاریخ‌نویسان و ناقدان معماری در به‌کاربردن و اشاعه روشی معقول درباره مطالعه فضاهای بناست. فضا عامل اساسی در معماری می‌باشد. تملک فضا به معنی توان دیدن بنا و یافتن کلید فهم و شناخت آن است.»

مرزشناسی فضای معماری از نگاه یک معمار مدرن

تاریخ معماری از اشیا گوناگونی سخن می‌گوید که در برگیرنده خانه، کاخ، مسجد، مدرسه، کلیسا، حمام و بسیاری از بناهای دیگر است. همه آن‌ها دارای ویژگی‌های قابل‌بحث بوده و از دست‌ساخته‌های انسانی هستند؛ اما کدام یک را می‌توان فضای معماری دانست و مرز بین هرکدام چیست؟ آیا می‌توان خط مشخصی ترسیم کرد و مرز معماری آن‌ها دانست؟

زوی کلید این موضوع را فهم فضای معماری می‌داند. با این کلید است که می‌توان بین مجسمه‌سازی و معماری تمایز قائل شد. او بین فضای معماری و دیگر چیزها که به‌اشتباه فضای معماری خوانده‌می‌شوند، مرزی معین می‌کند:

۱. مرز بین معماری و مجسمه‌سازی؛

۲. مرز بین فضای معماری و فضای شهری؛

۳. مرز بین حجم معماری و فضای معماری.

مرزشناسی موارد بالا از نگاه یک معمار مدرن فضاگرا کمک می‌کند تا هنگام نگاه به تاریخ معماری و آنچه که مورخان معماری ارائه نموده‌اند؛ تداخل بین مرزها را شناخته و آنچه را که آن‌ها به‌عنوان فضای معماری معرفی می‌کند؛ از دیگری بازشناسی نماییم.

مرزشناسی فضای معماری از نگاه یک معمار مدرن

هدف از تجربه فضایی چیست؟

بدون شک هر معمار محقق به دنبال معیارهایی است تا بتواند بر اساس آن آثار گذشته و حال را مورد ارزیابی قرار دهد و به آن‌ها ارزش مثبت یا منفی دهد. پاسخ‌های به‌دست‌آمده می‌تواند بر اساس نگاه محقق و معمار متفاوت باشد. شکل، کارکرد، روابط و ترکیب آن‌ها هرکدام می‌تواند معیاری برای ارزش‌گذاری باشد. یک فضاگرای مدرن عبارات زیر را برای ارزش‌گذاری بین معماری خوب و بد بیان می‌کند:

تعریف دقیق‌تری که امروز می‌توان از معماری داشت، این است که فضای داخلی آن چگونه منظور شده‌است. معماری خوب معماریی می‌باشد که دارای فضای داخلی باشد و انسان را جذب کند. معماری بد معماریی است که فضای داخلی آن انسان را ناراحت کند و او را گریزان سازد. اما مسئله مهم‌تری که لازم می‌باشد روشن گردد، این است که آن چه فضا ندارد معماری نیست. در این عبارات نیز حضور سه‌گانه انسان، فضا و حرکت مشاهده می‌شود.

در مقابل معماری خوب، معماری بد می‌باشد و آن معماریی است که جنبه‌های متضاد کیفی فضای خوب را داراست. ویژگی‌های ناراحت‌کنندگی و گریزانی از آن، برای فضای بد معماری آورده‌شده‌است.

 

هدف از تجربه فضایی چیست؟

برای طراحی داخلی، طراحی نقشه و طراحی نما ساختمان می توانید سفارش خود را به صورت آنلاین در سایت ما ثبت کنید!!

 

بیشترین ها
دیدگاه کاربران
  • مه لقا ۱۸ مهر ۱۴۰۲ / ۱:۲۱ ب٫ظ

    بسیار عالی،فقط منبع مطالبتونم میشه لطف کنید انتها بإارید

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توسط
تومان