پیتر آیزنمن معمار آمریکایی، در طول زندگی حرفهای خود چندین بار استراتژیهای طراحی خود را تغییر داده است. اگرچه طرحهای او بین نظریههای مختلف در نوسان بود اما یک چارچوب سازگار دورههای مختلف کار او را به هم پیوند میدهد. شروع کار آیزنمن با پایاننامه دکترای او، به نام «مبانی رسمی معماری مدرن» مشخصشده است که ایزنمن آن را در سال ۱۹۶۳ در دانشگاه کمبریج به پایان رساند.
با پایان تحصیلات، آیزنمن به نیویورک بازگشت و در سال ۱۹۶۷، بنیاد معتبر موسسه معماری و مطالعات شهری در شهر نیویورک را بنیان نهاد. در سال ۱۹۷۳، او مجله موسسه، مخالفتها را راهاندازی و بهعنوان سردبیر آن تا سال ۱۹۸۲ فعالیت کرد. این مجله بهعنوان برجستهترین و تأثیرگذارترین ژورنال جهان معماری شناخته میشد. آیزنمن شهرت یک نظریهپرداز برجسته معماری را به دست آورد و او در دانشگاهی در دانشگاههای کمبریج، دانشگاه پرینستون، دانشگاه ییل، دانشگاه هاروارد، دانشگاه ایالتی اوهایو و اتحادیه کوپر در شهر نیویورک پستهای آکادمیک خدمت کرده است.
ایدهها و افراد مؤثر در معماری پیتر ایزنمن
برای درک آغاز و اوج معماری آیزنمن، ما باید ایدهها و افرادی که او را تحت تأثیر قرار دادهاند، بررسی کنیم؛ که میتواند در سه عامل اصلی دستهبندی شود.
۱. کالین روو، شخصیتی با تفکر مدرنیسم
اولین تأثیر عمده در آیزنمن، کالین روو، نظریهپرداز آمریکایی بود. کالین شخصیت مهمی بود که با تفکر مدرنیسم و تأثیر آن در برنامهریزی شهر مخالف بود. او سعی کرد شکست برنامهریزی مدرنیستی را ثابت کند و چندین مقاله و کتاب در رابطه با این موضوع نوشت. آیزنمن ازآنجاکه روو استاد او بود، بهشدت تحت تأثیر روو قرار گرفت و او از روش روو برای تجزیهوتحلیل آثار مدرنیستی، از روش لوکوربوزیه استفاده کرد. آیزنمن همچنین احتمالاً از اعتراض رو به تفکر مدرنیستی و همچنین رویکردش در برنامهریزی شهری استفاده کرده است.
۲. تأثیر معماری و تئوری ایتالیا
دومین تأثیر بر آیزنمن، معماری و تئوری ایتالیا بود. آیزنمن آثار جوزپه تراگنی، معمار برجسته مدرنیست را که برای رژیم نازی کار میکرد، به مطالعه پرداخت. آثار Terragni مدرنیستی عقلانی تلقی میشوند و آیزنمن ساختمانهای خود را از جنبههای مختلف، بهویژه راهحلهای عملکردی آنها، تجزیهوتحلیل کرد. او همچنین تحت تأثیر شخصیت ایتالیایی دیگری از قرن هجدهم قرار گرفت، جیووانی باتیستا پیرانزی، معمار و هنرمند مشهور به حکاکیهایش بود. پیرانزی چندین نقاشی خیالی از رم کشید که ویرانههای بزرگ آن را به تصویر میکشد. او همچنین طرحی از رم ترسیم کرد که در آن ساختمانها و بناهای تاریخی را از دورههای مختلف همه روی یک نقشه نصب کرد. این تقسیمبندی توجه آیزنمن را به خود جلب کرد و در برخی از پروژههای بعدی او مانند میدان Cannaregio Town (1978) مشاهده میشود.
۳. اصول معماری در عصر اومانیسم
سومین تأثیر بر آیزنمن، مطالعه مهمی بود كه توسط یك نظریهپرداز آلمانی به نام رودولف ویتكاور انجام شد. بنام اصول معماری در عصر اومانیسم بود. در این مطالعه، ویتکاور معماری دوره رنسانس ایتالیا را تجزیهوتحلیل کرده و مهمترین بناها را از کلیساهای Leon Leon، Battista Alberti گرفته تا ویلاهای Andrea Palladio کاوش میکند. تحلیل ویتکاور یک تحلیل رسمی است. او این ساختمانها را ازنظر هندسی و متناسب موردمطالعه قرار میدهد و سعی دارد زبان رسمی معماری را دور از بافت فرهنگی یا جغرافیایی آن ایجاد کند.
معماری و سبکهای پیتر آیزنمن
پیتر آیزنمن یک معمار و مربی است. وی به خاطر نوشتن و صحبت در مورد معماری دیکانستراکشن (ساختارشکنی) و همچنین پروژههای مسکن و طراحی شهری، امکانات نوآورانه برای مؤسسات آموزشی و مجموعهای از خانههای خصوصی مبتکر مشهور است.
ویژگیهای اصلی سبک آیزنمن چیست؟
کار پیتر آیزنمن، معمار، نظریهپرداز، مربی مشهور، نویسنده و طراح است که با سبک دیکانستراکشن شناخته میشود. علاقه به علائم، نمادها و فرایندهای معنی سازی همیشه در پیشزمینه است. به همین ترتیب، آیزنمن یکی از برجستهترین نظریهپردازان معماری دهههای اخیر بود.
اهمیت و معرفی سبک دیکانستراکشن
اگر دیکانستراکشن را تعریف کنیم، معنای واقعی آن به معنای تخریب یا تخریب یک ساختار ساختهشده است. ساختارشکنی در حقیقت نه یک سبک معماری جدید و نه جنبشی علیه معماری یا جامعه است. این سبک از قوانین پیروی نمیکند یا زیباییشناسی خاصی به دست نمیآورد و یا خلاف قوانین اجتماعی نیست. این سبک آزاد کردن امکانات بینهایت بازی در اطراف بافرم ها و حجمها است.
شعارها و نقلهای معمار آیزنمن
•اگر شما فرزند من بودید، من نمیخواستم شما یک معمار شوید، زیرا این حرفه یکراه سخت برای حضور در جهان است.
•مشکل معماری دیجیتال این است که یک الگوریتم میتواند تغییرات بیپایان ایجاد کند؛ بنابراین یک معمار انتخابهای زیادی دارد.
•من واقعاً معتقدم که قهرمانان بزرگی که تاریخ معماری را خلق میکنند افرادی هستند که ریسک میکنند.
•معماری قطعاً یک عمل سیاسی است.
•من هرگز در هر چیزی که طراحی میکنم زندگی نمیکنم.
•زندگی و هنر متفاوت است. زندگی من برای من بسیار گرانبها است.
•هنر من برای من ارزشمند است.
•من عاشق طراحی چیزهایی برای دیگران هستم، اما دوست ندارم چیزهایی برای خودم طراحی کنم.
آشنایی با آثار پیتر ایزنمن
علیرغم تأثیر چشمگیر او در معماری از طریق آثار نظری و ساختاری، بیشتر مطالعات مربوط به حرفه پیتر آیزنمن بر یک جنبه یا جنبههای دیگر تمرکز دارد. پیتر آیزنمن یک معمار و مربی معتبر بینالمللی است که پروژههای بزرگ مسکن و طراحی شهری برنده جایزه شد. امکانات نوآورانه برای مؤسسات آموزشی و مجموعهای از خانههای خصوصی مبتکر، نوعی پیشرفت عالی در طراحی است.
تحلیل بنای شهر فرهنگ گالیسیا در اسپانیا
شهر فرهنگ یک مرکز فرهنگی جدید برای استان گالیسیا در شمال غربی اسپانیا است. طراحی آن از رویهم قرار گرفتن سه مجموعه اطلاعات تکامل مییابد. ابتدا نقشه خیابان مرکز قرونوسطایی سانتیاگو بر روی نقشه توپوگرافی سایت دامنه که مشرفبه شهر است، پوشانده شده. دوم، یک شبکه مدرن دکارتی در این مسیرهای قرونوسطایی ایجادشده است. سوم، از طریق نرمافزار مدلسازی رایانهای، توپوگرافی دامنه تپه مجاز بوده دو هندسه مسطح را تحریف کند، بنابراین یک سطح توپولوژیکی ایجاد میشود که در یک ماتریس همزمان جای قبلی و جدید را تغییر میدهد.
خانه ششم، ایالاتمتحده آمریکا
برخلاف خانه وانا ونتوری که قبلاً برجسته بود، خانه ششم پیتر آیزنمن شامل گمراهی در کار بدون مفهوم ارتباط آن با خانه سنتی است. درواقع این خانه چیزی می باشد جز آنچه یکخانه معمولی در نظر میگیرد. آیزنمن، یکی از نیویورک فایو، خانهای را برای آقای و خانم ریچارد فرانک بین سالهای ۱۹۷۲-۱۹۷۵ طراحی نمود که تحسین زیادی برای کارهای معمار پیدا کرد علیرغم اینکه قبلاً بهعنوان «معمار کاغذ» و نظریهپرداز شناختهشده بود. با دادن فرصت به آیزنمن برای عملی كردن نظریههای خود، یكی از معروفترین و دشوارترین خانهها در ایالاتمتحده ظهور كرد.
Connecticut House VI که در یک سایت مسطح در کورن وال واقعشده، بهعنوان یک مجسمه در محیط اطراف خود ایستاده است. این طرح از یک فرایند مفهومی که با یک شبکه آغاز شد، پدید آمد. آیزنمن شبکه را بهگونهای دستکاری کرد تا خانه به چهار قسمت تقسیم شود و پس از اتمام ساختمان، خود ساختمان میتواند «رکورد روند طراحی» باشد؛ بنابراین عناصر سازهای آشکار شدند بهطوریکه روند ساخت واضح بود، اما همیشه قابلدرک نبود.
طراحی بنای یادبود هولوکاست برلین
پیتر ایزنمن با اشتراک گذاشتن افکار خود در مورد آنچه در ساخت بنای یادبود رخداده است، تمایل به دور شدن از نمادگرایی یهود را لمس میکند. بنای یادبود یهودیان هولوکاست در برلین در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد. این بنا از ۲۷۱۱ تختهسنگ بتونی خاکستری با ارتفاعات مختلف ساختهشده که در زمینی به مساحت ۱۹۰۰۰ مترمربع مرتبشده است.
تحلیل مرکز هنرهای وکسنر
پیتر آیزنمن، طراح موزه، قسمت بهتری از حرفه خود را صرف تقطیر فرم معماری به یک علم نظری کرده بود. پیشبینی فوقالعادهی این ساختمان، اولین کار بزرگ عمومی حرفهای آیزنمن، در سال ۱۹۸۹ افتتاح شد. برای برخی، اعتبار یک ساختار ساختاری و نظریه را نوید میداد، درحالیکه مشکلات آن مهمات را برای دیگران فراهم میکرد که نظریه و عمل را تعارف میدانستند اما درنهایت پیگیریهای واگرا استقبال مردم از ساختمان به همان اندازه متفاوت بوده، اما تأثیر و دسیسه آن در جامعه دانشگاهی بهاندازه خود طراحی برجسته و غیرقابل اشتباه است.
مرکز وکسنر که در حاشیه شرقی دانشگاه ایالتی اوهایو واقعشده، برای استقرار فضایی چند رشتهای برای اکتشاف و نمایش هنرهای معاصر ساختهشده است. این کمیسیون ۴۳ میلیون دلاری هدف یک مسابقه پرمخاطب در سال ۱۹۸۳ بود که در آن آیزنمن، مایکل گریوز، سزار پلی، کالمن مک کینل و وود و آرتور اریکسون بهعنوان نامزد نهایی حضور داشتند. در کمال تعجب بسیاری، آیزنمن باوجود کمتجربگی نسبی که در ساختمانهای بزرگ داشت، برنده مسابقه شد، اگرچه انتخاب وی باعث تبلیغ کمتری برای موزه شد. نام بسیار مورداحترام او بهتنهایی افتتاحیه موزه بود که حتی در آن آثار هنری دیده نمیشد تا از معماری منحرف نشود.
طراحی استادیوم بایرنمونیخ در آلمان
نمادگرایی در معماری هرگز به معنای واقعی نبوده است. این همیشه به تخیل بیننده نیاز داشته که تصمیم بگیرد که یک شی نماد چیست. در ساختمانهای عمومی که بهطور سنتی سعی در بیان تفاوتهای مقدس و فجور، عمومی و خصوصی داشتند، این به معنای تولید تصویری از چیزی بوده که برای عموم قابلتشخیص است. برای تهیه این تصاویر باارزش، از اسناد تاریخی اغلب برای ارتباط بیننده امروزی با برخی از حقایق مطلق گذشته استفاده میشد. این خصوصاً برای استادیوم صدق میکرد.
در اوایل قرن بیستم، زمانی که استادیومها در بافت های متراکم شهری قرار داشتند. معمولاً به شکل ستونهای کلاسیک یادآور کولوسئوم در رم بودند. ستونبندی ساختمان یک ساختمان عمومی را ایجاد میکند. با گسترش شهرها و حومه آنها پس از جنگ جهانی دوم، استادیومها به مناطق دورافتاده منتقل شدند. این استادیوم که توسط پارکینگهای وسیعی احاطهشده بود. به یک جسم مستقل تبدیل شد. وقتی استادیومها با نیازهای ساختاری و عملکردی مدرن سازگار شدند، نمادین در تماشای سازه قرار گرفتند. اما هنوز هم در دریای پارکینگ تنها بودند.
برای طراحی داخلی، طراحی نقشه و طراحی نما ساختمان می توانید سفارش خود را به صورت آنلاین در سایت ما ثبت کنید!